... آرشیو مطالب پست الکترونیک لینک rss عناوین مطالب وبلاگ بیداران
صفحه نخست
بابای خانه را غم ِ نان پیر کرده استنانی که تکه تکه مرا سیر کرده است
از سفره ای که بی پدرم کرده ، روز هااز چشم های خیره به در ، از هنوز ها ... _
_ فهمیده ام پرنده شدن در خیال هاستهی فکر می کنی به غذایی که سال هاست ...
وقتی که اشتهای تو پر/ واز می کندمادر نشسته است ، تو را ناز می کند
یعنی بخواب خوشگلکم وقت شام نیسترویایمان ، کبوترمان روی بام نیست
امشب بخواب و گرم خودت باش و با خدا...در بخت ما نوشته که _ یا پول ، یا خدا ! _
بغضم گرفته ،خواب ِ پریدن ، ندیدنی استتصویر آه و حسرت و بابا کشیدنی است!
آهی که من به دار ِ خودم فکر می کنمدارم به انفجار خودم ... فکر می کنم _
_ پروانه ام به آتش تان نه! نمی رسداین دست ها به دامن تان نه! نمی رسد
کوتاه می شود همه جا نردبان منهمسایه های خانه ی بی سایبان من! _
_شاید زمانه دست مرا پینه بسته استناعادلانه قلب ِ خدا را شکسته است
امّا امید ِ من به همان روز ِ آخر استروزی که کفّه های ترازو برابر است
روزی که ممکن است ، که بی آبرو شویدبا چشم های مادر من ، رو به رو شوید !
یاسر قنبر لو
.:: Weblog Theme By : wWw.Theme-Designer.Com ::.