... آرشیو مطالب پست الکترونیک لینک rss عناوین مطالب وبلاگ بیداران
صفحه نخست
آسمان حیاطمان ابریست، شیشههامان همیشه لک داردمادرم در سکوت میسوزد، قصهای مثل شاپرک دارد
خسته در خانههای بالاشهر پشتهم رخت چرک میشویددر میان شکستههای دلش غمی اندازهی فلک دارد
زخمها مثل روز یادش هست، درد سیلی هنوز یادش هستپدرم گفته برنمیگردد، مادر اما هنوز شک دارد
خواهرم هی مدام میپرسد: دستمان خالی است یعنی چه؟طفلک کوچکم نمیداند دست مادر فقط ترک دارد
بغض مادر شکستنی، آنیست، جانمازش همیشه بارانیستبه خدا حاضرم قسم بخورم با خدا درد مشترک دارد
و از آن روز سرد برفآلود که پدر رفت و توی مه گم شدآسمان حیاطمان ابریست، شیشههامان همیشه لک دارد
رضا عزیزی
.:: Weblog Theme By : wWw.Theme-Designer.Com ::.