... آرشیو مطالب پست الکترونیک لینک rss عناوین مطالب وبلاگ بیداران
صفحه نخست
هر سال یک روزش فقط روز پدر بوداما همان یک روز هم، او کارگر بود
هی حرف پشت حرف، نه، باید عمل کرداما مگر دردش فقط درد کمر بود
گلناز، دَرسَت را بخوان دکتر شوی بعدبابا بیاید پیش تو، عمری اگر بود
گلناز، دختربچه ی نازیست امابابا دلش می خواست گلنازش پسر بود
بیچاره این گلناز، خانم دکتری کهنه ماه از هرسال بابایش سفر بود
آنروز با سیمان و نان از کار برگشتروزی که در تقویم ها روز پدر بود
عادل حیدری
.:: Weblog Theme By : wWw.Theme-Designer.Com ::.