... آرشیو مطالب پست الکترونیک لینک rss عناوین مطالب وبلاگ بیداران
صفحه نخست
امشب خبر کنید تمام قبیله رابر شانه میبرند امام قبیله را
ای کاش میگرفت بهجای تو دست مرگجان تمام قوم، تمام قبیله را
برگرد ای بهار شکفتن که سالهاستسنجیدهایم با تو مقام قبیله را
بعد از تو، بعد رفتن تو، گرچه نابجاستباور نمیکنیم دوام قبیله را
تا انتهای جاده نماندی که بسپریفردا به دست دوست، زمام قبیله را
زخمیم، خنجر یمنی را بیاوریدزنجیرهای سینهزنی را بیاورید
ای خفته در نگاه تو صد کشور آینهشد مدتی نگاه نکردی در آینه
رفتی و روزگار سیه شد بر آینهرفتی و کرد خاک جهان بر سر آینه
رفتی و شد ز شعلهبرانگیزی جنوندر خشکسال چشم تو خاکستر آینه
چون رنگ تا پریدی از این خاکخورده باغخون میخورد به حسرت بال و پر آینه
دردا فتاده کار دل ما به دست چرخیعنی که دادهاند به آهنگر آینه
در سنگخیز حادثه تنها نشاندیاشای سرنوشت رحم نکردی بر آینه
امشب در آستان ندامت عجیب نیستای مرگ اگر ز شرم بمیری هر آینه
ای سنگدل دگر به دلم نیشتر مزنبسیار زخمها زدهای، بیشتر مزن
محمدکاظم کاظمی
.:: Weblog Theme By : wWw.Theme-Designer.Com ::.