... آرشیو مطالب پست الکترونیک لینک rss عناوین مطالب وبلاگ بیداران
صفحه نخست
ایوان تهی است،و باغ از یاد مسافر سر شار
در دره ی آفتاب،سر بر گرفته ای:
کنار بالش تو،بید سایه فکن از پا در آمده است.
دوری،تو از آن سوی شقایق دوری
در خیرگی بو ته ها،کو سایه ی لبخندی که گذر کند؟
از شکاف اندیشه،کو نسیمی که درون آید؟
سنگ ریزه ی رود،بر گونه ی نو می لغزد.
شبنم جنگل دور،سیمای تو ار می رباید
تو رت از تو ربوده اند،واین تنهایی ژرف است
می گریی،ودر بیراهه ی زمزمه ای سرگردان می شوی
.:: Weblog Theme By : wWw.Theme-Designer.Com ::.