... آرشیو مطالب پست الکترونیک لینک rss عناوین مطالب وبلاگ بیداران
صفحه نخست
دخترک خنده کنان گفت که چست
راز این حلقهء زر
راز این حلقه که انگشت مرا
این چنین تنگ گرفته است به بر
راز این حلقه که در چهری او
این همه تابش و رخشندگی است
مرد حیران شد و گفت :
حلقهء خوشبختی است، حلقه زندگی هست
همه گفتند: مبارک باشد
دختر گفت: دریغا که مرا
باز در معنی آن شک باشد
سال ها رفت و شبی
زنی افسرده نظر کرد بر آن حلقه زر
دید در نقش فرزندی او
روز های که به امید وفای شوهر
به هدر رفته،هدر
زن پریشان شد ونالید که وای
وای، این حلقه که در چهری او
باز هم تابش و رخشندگی است
حلقه بردگی و بندگی است
.:: Weblog Theme By : wWw.Theme-Designer.Com ::.