... آرشیو مطالب پست الکترونیک لینک rss عناوین مطالب وبلاگ بیداران
صفحه نخست
وداع
می روم خسته افسرده وزار
سوی منزگه ویرانه ی خویش
به می برم از شهر شما
دل شوریده ودیوانه ی خویش
می برم تا که در آن نقطه ی دور
شستشویش دهم از رنگ نگاه
شستشویش دهم از لکه ی عشق
زین همه خواهش بی جا تباه
می برم تا ز تو دورش سازم
زتو ،ای جلوه ی امید محال
می برم زنده بگورش سازم
تا از این پس نکند یاد وصال
ناله می لرزد ،می رقصد اشک
آه،بگذار بگریزم من
ازتو ، ای چشمه ی جوشان گناه
شاید آن به که بپرهیزم من
بخدا غنچه ی شادی بودم
دست عشق آمد واز شاخم چید
شعله ی آه شدم ،صد افسوس
که لبم باز بر آن لب نرسید
عاقبت بند سفر پایم بست
می روم ،خنده به لب ، خونین دل
می روم از دل من دست بدار
ای امید عبث بی حاصل
.:: Weblog Theme By : wWw.Theme-Designer.Com ::.